چشمه سارنماز

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

متن ادبی

18 اردیبهشت 1395 توسط رقيه كوهساري

وضو می گیرم… صدای تپش های قلبم را نیز می شنوم…حس وحال عجیبی دارم
اشتیاق قلبم برای به تو رسیدن مرا به جنون رسانده…سجاده را باز میکنم بوی عطر سجاده ام فضا را پرمیکند…

انتظارم لبریز شده ! بی اختیار رو به خانه ی معشوقم می ایستم، برای گفتن تکبیره الاحرام دست هایم را بالامیبرم، فکر میکنم دیگر در این دنیا نیستم و فقط وجود تو را حس میکنم…
با خواندن حمد و توحید می خواهم تو راستایش کنم تویی که بالاتر از ادراک منی..

در رکوع ، قامتم در مقابل عظمتت خم میشود.. سجده میکنم به جبران تمام محبت های بی پایانت…
در قنوتم، دست هایم را به سمتت دراز میکنم به سمت تویی که ستار العیوبی و …
دعاهایم را در قنوتم یکی یکی می شمارم، شاید زیاد باشد اما این را میدانم که تو آنقدر بزرگ هستی که به دعاهایم دست رد نزنی….

در سلام نمازم، رو به رویت می نشینم ولی خدای من ، به جای خداحافظی در اتمام نمازم باز هم به تو سلام می کنم زیرا این پایان این حس زیبا نیست.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: نماز لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

چشمه سارنماز

نماز
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • نماز
  • مناسبتی
  • مناسبتی
  • نماز
  • محافظین حریم زینبی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس